چرا پدر کویرهای ایران در رفت ؟
مقدمه
در برنامه رادیویی اخیر گفت و گوی داغ سبز بحث داغی پیرامون انتقال آب رودخانه ی زاب به دریاچه ارومیه و طرح جمع آوری نمک زمینهای خشک شده ی دریاچه ی ارومیه میان دکتر پرویز کردوانی و خانم مهندس فاطمه ظفر نژاد درگرفته که آقای دکتر کردوانی با حالتی برافروخته و ناراحت درهنگام پخش زنده خداحافظی و استودیو را ترک نمودند.
در ادامه ی بحث، آقای دکتر اسماعیل کهرم به صورت تلفنی به برنامه پیوسته و ضمن ادای احترام به پروفسور کردوانی، طرح جمع آوری نمک را - که توسط ایشان مطرح شده بود- غیرکارشناسانه و غیرعملی خواندند.
گفتنی است که آقای مهندس محمد درویش هم از ابتدای برنامه به صورت تلفنی در گفت و گوی داغ سبز مشارکت داشت که صحبتهایش چند مرتبه با واکنش دکتر کردوانی مواجه شد.
و اما
ظاهرا از زمانی که ، نمی دانیم کی ، عنوان پدر کویرهای ایران را به حضرت استاد پروفسور کردوانی ، استاد دانشگاه و چهرة ماندگار کشور داده ، امر بر ایشان بکلی مشتبه شده بطوری که گویا وجود و اعتبار خودشان را در گسترش بیابانها یا کویرها می دانند . غافل از این که عنوان داده شده ( درست یا غلط ) معنایش این است که یکی به میدان بیاید و مدافع این حقیقت باشد که حتی با بیابانهای کشور نیز نباید نامهربانی کرد چه برسد به دیگر اکوسیستم های کشور .
می توانستیم از ایشان سپاسگزار هم باشیم که قبول مسئولیت فرموده و پدری بیابانها را پذیرفته اند .اما قرار نبود حضرت ایشان شب و روز مهمان یکی از شبکه های رسانه میلی باشند و به بیان نقطه نظریات غیرکارشناسان بپردازند و همگان بویژه سدسازان و دیگر کلنگ بدستان باصطلاح توسعه کشور را به ویرانی مملکت فرا بخوانند .
نخست انسان از چنین رفتاری از سوی یک دانشمند و چهرة ماندگار شگفت زده می شود اما با کمی تأمل می توان دریافت که ایشان راه درست زیستن به روش خود را بخوبی یافته اند . زیستن و ماندن به بهای ویرانی یک کشور .